خوب با اجازه بزرگترا لطفا از این به بعد به اینجا سر بزنید:

http://www.paknevis.com/weblog

سلام. کلاسها تموم شده و 1 ماه تعطیلم. بحران بیکاری هم شروع شده و بدجوری در حال مگس پرونی ام! یک سری از بچه ها دارن میرن ایران ولی ما حالا حالاها بیخ ریش مالاییاییم. احتمالا خوندن زبان و یه سری به درسهای ترم بعد زدن ثواب داره! یه چندتا کار دیگه هم توی برنامس که اگه قطعی شد می گم. یه یک هفته ای هم هست که طرفهای عصر حسابی بارون میاد.

اینجا وقتی هوا ابری می شه باید برنامه ی رسیدن به یه سر پناه رو سریع اجرا کنید. اگه در چند ثانیه اول بارون رفتید زیر یه سقفی چیزی، که فبها؛

اگه نرفتید دیگه نباید خودتون ضایع کنید هی بدویید چون دیگه کامل خیس شدید.

سلام. بالاخره دیروز امتحان فاینال رو به خیر و خوشی دادیم و با وجود وقت کم و سوالات تقریبا سخت فکر نکنم که نتیجم بد بشه.
نمی دونم تا حالا از متروی این مملکت گفتم یا نه؛ اینجا از کوالالامپور تا فرودگاه 70 کیلومتر فاصله است که بهترین راه برای طی این مسیر استفاده از مترو است. این خط مترو که به کی ال آی ای اکسپرس معروفه، هم قطارهاش و هم ایستگاههاش بطور کامل ساخت زیمنس آلمانه. شهری که دانشگاه ما هم توش قرار داره یعنی سایبر جایا تقریبا وسط مسیر فرودگاه تا کوالالامپور واقعه.


اینهاهم عکس ایستگاه سایبرجایا/پوتراجایای این خط متروست. این خط در واقع دارای دو نوع مختلفه یکی بین کوالالامپور و فرودگاه بدون توقف با سرعت بالا، حدود 160 کیلومتر در ساعت؛ حرکت می کنه و اونیکی در ایستگاههای بین راه هم توقف می کنه. فعلا اینهارو داشته باشید تا بعد.

سلام
عید شما با تاخیر مبارک!
این هم سفره هفت سین ما بود که به همت چندتا از بچه ها به همراه سبزی پلو با ماهی جشن شب عید ما رو مزین کرد!

این هم یک کلیپ فلش زیبا برای تبریک ویژه.

سلام. دیشب با چندتا از رفقا رفتیم برای دیدن برج مخابراتی کوالالامپور که الان چهارمین برج بلند دنیاست که البته بعد از ساخته شدن برج میلاد( که اگر انشاا... تموم بشه) می شه پنجمین برج بلند دنیا.

بعد از دادن حدود 3000 تومان برای بلیط و گذر از ورودیی که با معماری معماران اصفهانی ساخته شده؛ بوسیله آسانسورهای بسیار سریع ظرف چند ثانیه در ارتفاع حدود 300 متری ودر قسمت عمومی برج بودیم. به محض ورود یک دستگاه که صدای راهنمایی برای معرفی برج و نما های مختلف در آن ضبظ شده تحویل گرفتیم که در قسمت های مختلف بافشار دادن کلید ایستگاه مورد نظر می شد اطلاعات مربوط به اون قسمت رو شنید.


کم کم آفتاب غروب کرد که باعث شد منظره شهر در شب رو هم ببینیم. به امید اینکه یک روزی هم در برج شهر خودمون تهران نظاره گر غروب خورشید باشیم...

...تاريخ از ميان اين همه سعيد ها به تصادف بر سر راهمان سبز شده می داند که ياد کدام را نگاه دارد. سعيد عسگر، سعيد مرتضوی، سعيد امامی يا سعيد حجاريان. بگذاريد تمام ترقه ها و چراغان های ليزری را برای چهارشنبه سوری گرد آورند، بگذاريد ظاهرسازی کنند و اصل کاری ها را پنهان دارند و در چهره ای جديد به صحنه آيند، در پشت صحنه سربزنند و در ظاهر مجلس آرائی کنند و خود را با مردم همگام نشان دهند و آن ها که می گفتند نوروز رسم خرافی آتش پرستی است وچهارشنبه سوری و سيزده به در شيطان پرستی است در نماز جمعه ديروز بگويند عيد نوروز باستانی را نمی شود از مردم گرفت... اصل مطلب

شاملو می گه
گر بدينسان زيست بايد پست
من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائي نياويزم
بر بلند كاج خشك كوچه بن بست

گر بدينسان زيست بايد پاك
من چه ناپاكم اگر ننشانم ازايمان خود، چون كوه
يادگاري جاودانه، برتراز بي بقاي خاك.

سلام. درسته که بنده ی خدا عنقریبه که به ... بخوره و لی خوبیش اینه که بعد آزاده.

سلام. دیشب بنابر قراری که از سال پیش در دانشگاه گذاشته شده، دومین مراسم سالیانه انجمن دانشجویان بین المللی (آی اس اس) دانشگاه ما درهتل جی دبلیو ماریوت کوالالامپور برگزار شد. قبل از مراسم از نمایشگاهی که در مورد کشورهای مختلف بود می شد بازدید کرد و بعضی از دانشجوها هم در حال گرفتن عکسهای دسته جمعی بودند. ماهم از فرصت استفاده کردیم و یک عکس با ریس دانشگاه دکتر غوث انداختیم.

مراسم حدود 8:30 شب با حضور ماهاتیر محمد و سفرای چند کشور از پنجاه و خوورده ای کشوری که در دانشگاه وجود داره از جمله سفیر ایران شروع شد. سخنرانی ریس انجمن که یکی از بچه های خودمونه به اسم یاسر، سخنرانی ریس دانشگاه و چند تا برنامه نمایشی قبل شام انجام شد. بعد از ماهاتیر دعوت کردن تا لوح یادبودی رو بهش بدن. ماهاتیر هم حدود 10 دقیقه سخنرانی خیلی جالبی کرد و از صلح و پیشرفت و زندگی اقوام مختلف در کنار هم در مالزی گفت.

بچه ها با ماهاتیر هم عکس یادگاری انداختند. البته توی این عکس من پشت دوربینم ودر عکس نیستم. در کل برنامه خوب ومفیدی بود که باعث آشنایی ونزدیک شدن بیشتر ملیتهای مختلف در دانشگاه با هم شد.

سلام. بعضی وقتها که عکسها رو مستقیم از روی سایت اصلی شون لینک میدم مثل عکس پست قبلی؛ اگه سایت طرف داون شه عکس ما هم می پره. بگذریم.
محرم شروع شده و آدم نمی تونه بی تفاوت باشه حتی اگه توی مالزی باشه. فکر نکنم عکسی گویا تر از این تابلوی استاد فرشچیان باشه:

امیدوارم که به قول شهید مطهری شور و شعور با هم باشه...

سلام. بدجوری انتطار می کشه، نه؟

از کاریکاتورهای علی جهانشاهی





سلام. این عکسها از جنگل روبروی آپارتمان ماست. مالزی تقریبا در اکثر مناطق پر از جنگله. بالاخره منطقه استوایه دیگه.



پس پریشب مسابقه فینال بسکتبال دانشگاه بود. رفتیم تشویق بچه ها. برنده هم شدیم.(تیم اف آی تی). امروز شنبه و فردا یکشنبه است و قاعدتا تعطیل. ماه محرم هم داره میرسه.
این سخنرانیها رو از دکتر کدیور که مربوط به این ایام است بخونید وگوش کنید. قطعا از انجام خیلی کارها و رفتن به خیلی جاهای دیگر بهتر و سودمند تره.
ولايت جائر، شام غريبان، جبهه مشارکت ايران اسلامی، کانون توحيد، تهران - فایل صوتی
معرفت حسينی، عاشورا، منزل مهندس صباغيان، تهران - فایل صوتی
دعای حسينی، شب عاشورا، منزل مهندس ميثمی - فایل صوتی
جوانمردی عباس (ع)، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
محک امر به معروف و نهی از منکر، دانشگاه ابوعلی سينا، همدان - فایل صوتی

توی این اوضاع هرچی بخوام بگم سیاسی میشه... حداقل نکردن صبر کنن انتخابات برگزار شه بعد روزنامه ها رو ببندن. هدیه 25 هزار تومنی شهردار به معلما ... اگه خواستید این حرفهای بهنود رو بخونید. فعلا جز این کمیک چیزی ندارم


سلام. یه دفعه هم شما بگید؛ نظرتون چیه؟


من ندارم سر يأس
زير بي حوصلگي هاي شب از دورادور
ضرب آهسته پاهاي كسي مي آيد
شاید من شاید شما، شاید همه باهم؛
شاید او، خورشید نور افشان هر هفت آسمان

سلام. یکی می گفت آره فلانی یه چیزهایی رو می بینه، یه چیزهایی رو می دونه که ما نمی دونیم وبر اساس اون تصمیم می گیره. گفتم؛ ببین اگه ادعا داریم دموکراسیه فلانی باید بیاد با دلایلش مردم قانع کنه اگه قانع نشدن باید به هر حال حرف اکثریت اجرا شه؛ می گه اصلا کی می گه اکثریت اینو می خوان؟ یادم می افته اکثریت 70 درصد رای دهنده ها یا اون بیست و سه چهار میلیون نیستن، اکثریت در مورد خودی هاست
می گفتن شاه یه حزب زده بود، اعتراض می کردن که نمیشه که همه یه نظر داشته باشن، گفته بود هرکی نمی خواد پاسپورتش حاضره، بیاد بگیره بره
این طور شنیدم که اواخر رژیم شاه یه عده می گفتن آره این شاه آدم خوبیه، دور و بریهاشن که آدمهای بدی هستند
دیده ها و شنیده ها، حقایق و وقایع؛ همشون باید فقط آرشیو شه فکر کردن بهشون جز سردرد سودی نداره؛ اصلا کی به شما گفته فکر کنی؟ کی به شما گفته نظر بدی؟

پریشب سفارت ایران بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب و عید قربان مراسمی در هتل فلامینگو کوالالامپور برگذار کرد. حسین رفیعی و چنگیز حبیبیان و نظام اسلامی رو دعوت کرده بودن. به اضافه چندتا از هنرمندهای محلی و آقایی به اسم امینی که با دستش توی سایه نمایش بازی می کرد...

صد و بیست ودو نفر از نماینده ها هم که استعفا دادند. من نمی دونم آقایو منتظر چه اتفاقی هستند تا نظر مردم رو هم در کارهاشون دخیل کنند؟ اصلا مگه غیر از اینه که هرکس سر هر کاری هست از طرف مردم اون کار رو داره انجام می ده؟، از بیت المال که پول مردمه داره حقوق می گیره؟ دیگه کار به جایی رسیده که آقای کروبی هم که اکثرا به ریش سفیدی معتقد بود بعد از استعفا طی یک سخنرانی گفت:
صدای سخنرانی آقای کروبی صدای خواندن استعفانامه
"...اگر كسي نماز خواند و مسلمان بود، حج رفت اما كلاهبرداري كرد اين التزام عمل به اسلام نداره، اين مساله درست اما كسي كه نماز خواند و مسلمان بود و حق مردم را ضايع كرد آيا اين التزام عملي به اسلام دارد؟ اگر كسي روزه گرفت، آدم خوبي بود اما من مي‌دانم كه معتقد به راي مردم نيست آيا اين التزام به قانون اساسي دارد؟
امام فرمودند با 500 نفر نبايد تصميم گرفت نبايد بگويند سياست حق مجتهدين است، امام كجاست كه ببيند 500 نفر نيستند و امروز 6 نفر دخالت مي‌كنند و تصميم‌ مي‌گيرند..."


اصلا فلسفه مجلس اینه که مردم یک عده ای رو به عنوان نماینده خودشون انتخاب کنند، یعنی یک نفر رو به عنوان وکیل خودشون برای تصویب قوانین کشور تعیین کنند. من نمی دونم این چه معنی می ده که یک عده بگن نه ما تشخیص می دیم شما این آقا رو نباید انتخاب کنید. اصلا اگر 100 هزار نفر آدم مثلا کچل داشته باشیم. این صد هزار کچل حق ندارن یکی مثل خودشون رو توی مجلس بفرستن؟ مگه همه مردم یک جور و یک شکلن که نماینده ها مثل هم بشن اونم مثل نظر آقایون. بنظر خیلی ساده می آد ولی نمی دونم چرا بعضی ها خودشون رو به نفهمی می زنن.

سلام ماجرای وبلاگ احمد شیرزاد خیلی جالب بود ماجرا رو می تونید توی وبلاگ سردبیر خودم بخونید
یک سایت جالب هم که تم سیاسی و جوانانه البته به صورت یکم بچه مثبتی داره به اسم بچه های آنلاین راه افتاده یه سری بهش بزنید ضرر نداره
بلاگ اسکای هم دوباره راه افتاد به سلامتی؛ امیدوارم دوباره داون نشه

سلام.دیروز با بچه ها رفتیم سینما. فیلم آخرین سامورایی با بازی تام کروز.





پیشنهاد می کنم این فیلم رو حتما ببینید. البته اگه توی سینما ببینید واقعا بهتره. چون فیلمهای مثل این یا مثل گلادیاتور لازمه که توی سینما دید تا فضایی که سعی شده ایجاد بشه واقعا درک بشه.

سلام. امروز دومین روز تعطیلاته بین ترمه و من از همین حالا احساس بیکاری می کنم.

فعلا که هیچ جا نرفتیم و حتی مغازه های اطراف هم تعطیلن. بلاگ اسکای هم که خرابه و آدم حتی نمی تونه وبلاگ بخونه. برم یکم درس بخونم شاید یه فرجی حاصل بشه.

سلام.
امروز شنبه است و روز تعطیل. به غیر از درس خوندن احتمالی و وبگردی کار خاصی پیدا نمیشه. هرگونه تلاش برای تفریح هم شدیدا خرج بر می داره. البته خصاصت هم نمی خوام به خرج بدم ولی در واقع این دور و برهیچ چیز جالبی نیست که حتی ارزش خرج کردن داشته باشه. هفته دیگه به مدت 2 هفته تعطیلات بین ترمه. شاید یه روز رفتیم ملاکا که می گن ساحلش قشنگه، شاید دو سه روزی هم رفتیم کمرون هایلند که تقریبا بلندترین نقطه مالزیه که البته فکر نکنم حتی اندازه توچال ارتفاع داشته باشه.

راستی یادم رفت بگم که دو روز اول این تعطیلات به خاطر سال جدید چینیه، سال میمون.

سلام. نامه سرگشاده پسر آقای یونسی وزیر اطلاعات به شورای نگهبان:
حسن يونسي فرزند وزير اطلاعات و يكي از نامزدهاي تأييد شده نمايندگي مجلس طي نامه سرگشاده اي از وضعيت ردصلاحيت ها انتقاد كرده است. متن اين نامه به شرح زير است :
من خودم را داوطلب نمايندگي مردم كردم چون فكر مي كردم مثل يكي از آنها هستم يا حداقل چون دوست دارم مثل يكي از آنها باشم و از جنس آنها باشم. من هم مثل اكثر مردم كوچه و بازارگاهي دچار لغزش ها و كوتاهي هايي مي شوم، من هم گاهي نمازم قضا مي شود، گاهي هم ممكن است به هر دليلي وقتي در سحرگاه ماه رمضان همسايه مان سركي بكشد چراغ خانه مان را خاموش ببيند. من هم گاهي ريشم را مي تراشم و شلوار جين مي پوشم. من هم مانند بسياري از مردم كوچه و بازارگاهي به خودم جرأت مي دهم و همه تقصيرها را به گردن مسئولين مي اندازم و حتي گاهي علني مقامات عالي نظام را به باد انتقاد مي گيرم. گاهي هم اداي روشنفكران را در مي آورم و در بحث و جدل ها، اصولي را كه شما و دوستانتان مسلم فرض كرده ايد به چالش مي كشم...

... اما دوستان عزيز باور كنيد وقتي ديدم بسياري از كساني كه من درس سياست و شجاعت و حقيقت طلبي و آزاديخواهي را از آنها فراگرفته ام و حتي امام و انقلاب را از زبان آنها شناخته ام در دايره تنگ صلاحيت براي نمايندگي از همين مردم نمي گنجند، از اينكه در مقابل آنها صلاحيت مرا تأييد كرده و شايسته نمايندگي مردم دانسته بوديد احساس شرم كردم. علاوه بر آنكه دوستان و اطرافيانم با گوشه و كنايه و طنز به من مي گفتند كه حتماً در تو عيبي بوده است كه صلاحيتت تأييد شده است.
آقايان محترم، باور كنيد من نه از بهزاد نبوي و آرمين انقلابي ترم و نه از آنها به امام و آرمان هايش آشناتر، نه از كولايي به سياست خارجي آگاه ترم و نه از ميردامادي به مسايل امنيت ملي عالم تر، نه از خاتمي با سياست آشناتر و نه از خوئيني و حقيقت جو با زواياي انديشه هاي قشر دانشجو آشناتر و نه از منتجب نيا و قوامي ديندارتر و با اسلام آشناتر، نه تنها يك روز در جبهه نبوده ام كه معني حتي يك روز اسارت چون ناصر خالقي ها را هم نمي دانم.
آقايان محترم لطفاً يا چتر نظام اسلامي را آنقدر بگسترانيد و اين دايره را آنقدر وسيع كنيد كه سياستمداراني چون بهزاد نبوي ها هم در آن بگنجند يا نام مرا نيز از اين دايره تنگي كه هر روز هم تنگ تر مي شود و فقط اقليت شناخته شده اي در آن جاي مي گيرند خارج كنيد و مرا از ملامت دوستانم برهانيد.

سلام. توی ایران نبودن واخبار ایران رو از دور شنیدن واقعا سخته. آدم خبر ها را با واسطه می شنوه اونهم دیر و ناقص.

الان واقعا درک فضا برام سخته. البته آدم با اطلاعاتی که از قبل داره و یا جسته و گریخته بهش می رسه یه حدسهایی می زنه ولی مثلا الان نمی دونم این کارهایی که اصلاحطلبان دارن انجام می دن تاثیری داره؟ بعضی می گن که این رد صلاحیتها برای گرم کردن انتخاباته؛ البته ممکنه نتیجش این بشه ولی این در صورتیه که اصلاحطلبان تایید شن وهمینطور فکر نمی کنم شورای نگهبان از رای آوردن این افراد خوشحال بشه که حالا تازه یک کاری انجام بده که اونها با رای بالا هم انتخاب بشن. در کل به نظرم یه انتخابات با استقبال پایین مردم چیزی شبیه شورای شهر بیشتر مورد علاقه اونها باشه. جالبه که یه عده با شلوغ کردن کسایی رو که از قضیه خبر ندارن یا اهمیت نمی دادن رو متوجه می کنن.

سلام. دیروز نمایشگاه بم هم تموم شد. خدا رو شکر خیلی جالب و و مناسب برگزار شد. استقبال هم خوب بود. سفیر ایران در مالزی و رئیس دانشگاه هم اومدند. بعد از یک هفته بی خوابی امروز تا 4 بعد از ظهر خوابیدم. خدا به رفتگان این حادثه رو رحمت کنه به باز مانده ها هم صبر و شکیبایی عطا کنه.











آهنگ هوای گریه همایون شجریان از آلبوم نسیم وصل واقعا قشنگه توصیه می کنم داونلودش کنید و گوش کنید.

سلام. با همکاری همه بچه ها سه شنبه این هفته یه نمایشگاه خیریه برای کمک به زلزله زدگان بم در دانشگاه تشکیل می شه اینا نمونه پوستر و بروشوریه که با کمک بچه ها درست کردم.



پریشب شب سال جدید میلادی بود. با بچه ها رفتیم کوالالامپور.

یه گوشه دنیا زلزله، غم، سرما. یه گوشه دنیا سال جدید، شادی، گرما. معلوم نیست. گهی زین به پشت و گهی پشت به زین.