نمی دونم نظرتون راجع به اوضاع سیاسی مملکت چیه، منم فعلان نمی خوام نظری بدم! نمی خوامم مثله خیلیای دیگه اظهار نا امیدی کنم ولی خدا وکیلی خیلی درهم بر هم به نظر میاد هر کی هر کاری دلش می خواد می کنه، نمی دونم اون ضرب المثل شنیدید که که یه لشکر روباه با فرمانده شیر از یه لشکر شیر با فرمانده شیر برندست، چون یه لشکر روباه می دونند شیر قویتره همه به حرفش گوش می دهند ولی یه لشگر شیر همه ادعای فرماندهی دارن هیچکس کار انجام نمی ده. البته نه اینکه بخوام بگم که همه باید مطیع بی چون وچرا بالا ترشون باشن که این جزوه احمقانه ترین کاراست، ولی خدا وکیلی اینقدر که ادعامون می شه چه قدر خودمون دستبکار می شیم. راننده تاکسی به کارمندا فحش میدن کارمندا به بقالا، بقالا به دکترا، دکترا از پلیسا ... همه از همه گله داریم از همه توقع داریم ولی خودمون از همه بدتر از از زیرکار درروتر، موقش که برسه از همه چاپلوستر از همه بی مسولیت تر؛ نه جداٌ کی قراره یه تکونی به خودمون و مملکتمون بدیم.....