ايران اما نه چون عراق است و نه چون كره. جمهوري اسلامي چنين نيست و اين همان انرژي فوق العاده اي است كه مي تواند ايران را از مدار و محور اتهامي بوش خارج سازد. اگر كره اي ها بمب اتمي داشتند ما گونه اي دموكراسي پارلماني داريم كه مي تواند ما را به بازيكنان خوبي در زمين بازي تبديل كند. كافي است به همان اندازه كه به ليگابو توضيح مي دهيم به روشنفكران، حقوقدانان و نهادهاي ملي و مدني خود توضيح دهيم تا نه تنها كسي سوداي حمله به ايران را در سر نپرور اند بلكه بتوانيم پاي ميز مذاكره بنشينيم و فارغ از حقوق بين الملل، وارد نظام بين الملل شويم. آن هنگام است كه همه، از اصلاح طلب تا محافظه كار، با صداي بلند خواهيم گفت نيازي به امضاي پروتكل الحاقي نيست، ما بمب اتم مي خواهيم، سهم ما را از صلح خاورميانه بدهيد، شيعيان بايد براساس تئوري حكومت اكثريت در عراق به قدرت برسند، كسي حق ندارد خليج فارس را به نام ديگري بخواند، مجاهدين خلق يك گروه تروريستي است و...

در چنين روزي حتي لازم نيست ليگابو را به تهران فرا بخوانيم. اين كانون وكلاي ماست كه مي تواند به جاي ديده بان حقوق بشر از زندان ها بازديد كند. اين مجلس نمايندگان ماست كه مي تواند به جاي سازمان ملل مدافع دموكراسي در ايران باشد.كره اي ها راست مي گويند براي حفظ خويش در جهان نيازي به حقوق بين الملل نيست. بايد چنان قدرتمند شد تا جهان فكر تهاجم را در دماغ خود نپروراند. اينك اما چون ما توان يا امكان توليد بمب اتمي را نداريم بايد به سراغ بمب بزرگ تري برويم كه تنها راز بقا و رمز رهايي ما از قواعد حقوق بين الملل است: «دموكراسي» كه خود اصلي ترين قاعده حقوق بين الملل است. روزنامه شرق